خانه عناوین مطالب تماس با من

این منم ...

این منم ...

درباره من

دلم میخواد اینقدر خودمو خووب خووب کشف کنم که بین خودمو خودم هیچ فاصله ای نباشه !! میگن : وقتی خودتو خوب بشناسی تازه اون موقع است که خدارو حس میکنی ... خدای من خیلی صبوره ... خیلی دوسم داره حتی وقتایی که بد میشم ! حتی وقتی که خودم از خودم فراری بودم اون منو تو اغوشش گرفت ... تنها کسی که خیلی عاشقمه اونه ... منم عاشقشم ... ازش میخوام همیشه باهام باشه ... میدونه که من بچه ام باید هوامو داشته باشه ... خیلی دوست دارم خدا ........... ادامه...

پیوندها

  • آرامــــــش و زنــــــدگـــی

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • [ بدون عنوان ]
  • دنیا من میخوام پیاده شم.........
  • ...
  • دلم ...
  • تولدم مبارک !!!
  • [ بدون عنوان ]
  • اگه خدای منم مثله خدای ابوحمزه بود ...
  • شاید ...
  • من ...
  • جواب ندادی ...
  • اره خدایا ...؟؟
  • پابلو نرودا ، نویسنده ی شیلیایی
  • شریعتی عزیز ...

بایگانی

  • بهمن 1391 3
  • دی 1391 2
  • آذر 1391 1
  • آبان 1391 11
  • مهر 1391 2

آمار : 2256 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 19:15
    فقط میترسم خودکشی کنم ... میترسم ... وگرنه من دیگه این زندگیو نمیخوام ... خسته شدم
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 19:12
    من و خدا خیلی وقته که از هم طلاق عاطفی گرفتیم ... اون راهشو میره و منم راهمو ... خسته شدم از بس هیچی نشنیدم ... دیگه از این همه سختی خسته شدم ... لعنت به من ... لعنت به تقدیری که نطفه منو بست!! حتی تنهایی هم ازم فراری شده... همه وقتی از یکی شاکین میرن پیش قاضی یا وکیل میگیرن ... من ... من ؟؟ اما من کجا برم ؟؟؟ چیکار...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 18:56
  • دنیا من میخوام پیاده شم......... جمعه 15 دی‌ماه سال 1391 17:03
    دلم گرفته... بی خود و بی جهت ... از گفتن حرفای تکراری خسته شدم ... خدا هم خسته شده ... میدونم ... نه کودکی خوبی داشتم که دلم براش تنگ بشه ... نه حال درست و حسابی ... اینده ام که بخیر کنه!!! دلم فقط مرگ میخواد ... خدایا اینا کفره؟؟؟ نه ........... من کفر نمیگم ... فقط دیگه نمیخوام .... دارم زجر میکشم........
  • ... سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 18:28
    من نه عاشق هستم ونه محتاج نگاهی که بلغزد بر من من خودم هستم و تنهایی یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد من خودم هستم و یک دنیا ذکر که درونم لبریز شده از شعر حقیقت جویی من خودم هستم و هم زیبایم من خودم هستم و پا بر جایم من دلم می خواهد ساعتی غرق درونم باشم عاری از عاطفه ها تهی از موج سراب دورتر از رفقا خالی از هرچه...
  • دلم ... شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 20:13
    سلام به صاحب این روزا ... کسی که زیاد در موردش شنیدم اما اگه واقعا با خودم صادق باشم ... نمیشناسمش! همه ازش خیلی خوب میگن ... میگن خیلی بزرگ و جوونمرد بوده ... اما من ... من فقط همینقدر در موردش میدونم !! داشتم با یه دوستی درددل میکردم ... داشت از حکمت خدا میگفت ... میگفت این شبا امام حسین رو واسطه کنم ... یا امام...
  • تولدم مبارک !!! پنج‌شنبه 25 آبان‌ماه سال 1391 00:12
    سلام دختر کوچولوی ناز درونم! خوبی ؟ تولدت مبارک خوشگله ... خانم خانوما کم کم داری بزرگ میشی ... 19تا پاییز ... چقدر این طرفو اونطرف داشت! چقدر شیرین و بعضی وقتا ... امروز حسابی کوچولو شیطوون بودیا... خوب می فهمیدم که ته دلت چه حسی داری ... انگار ازاد بودی ... چقدر امسال تولدت سوت و کور و ساده بود ... اما چقدر دلت...
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1391 13:36
  • اگه خدای منم مثله خدای ابوحمزه بود ... پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1391 10:09
    از اینکه اینقدر از خودم دورم ... از اینکه نمیدونم کیم ؟ خود واقعی من چی هست ... خود واقعی من چه توانایی هایی داره دیگه خسته شدم ... من فقط میدونم که چقدر ضعف دارم ... فقط نقطه های منفیمو تازه اونم نه همشو!!! اگه همین نقطه های منفی رو هم کامل میدونستم و عرضه حل کردنشو داشتم خیلی خوب بود ...!! خسته شدم از این همه ترس !!...
  • شاید ... سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 14:11
    پی حس همون روزام پی احساس آرامش همون حسی که این روزا به حد مرگ میخوامش اگه این زندگی باشه من از مردن هراسم نیست یه حسی دارم این روزا شاید مردم حواسم نیست اگه این زندگی باشه اگه این سهمم از دنیاس من از مردن هراسم نیست یه حسی دارم این روزا که گاهی با خودم میگم شاید مردم حواسم نیست .....
  • من ... چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 23:51
    ای کاش قدرت اینو داشتم که خدارو بیارم واسه یه روز پیش خودم... هرچی سوال دارم ازش می پرسیدم...هرچی تو فکرمه ... اینقدر تو بغلت گریه میکردم که اروم می شدم خدایا... من بازم دارم صدات میکنم... انگار که توهم مثه مامانمی نمیشه باهات قهر کرد حتی اگه ادم دلش ازت پر باشه ... خدایا اینقدر رویاهامو منتظر خودت نذار ...
  • جواب ندادی ... جمعه 5 آبان‌ماه سال 1391 20:06
    دارم اهنگ " آیینه" فرهادو گوش میدم ... چقدر اهنگش شبیه منه ... انگار از زبون خودمه ... هر روزم دارم به زندگی یکنواختم ادامه میدم ... انگار نه دعا برای من تاثیر گذاره نه نوشتن ... زندگی در جریانه ... اما من ... هنوز نتونستم خودمو ببخشم ... هنوزم حسرت دارم ... آه کشیدن فقط شده تنها کارم ... یکی نیست بگه بس...
  • اره خدایا ...؟؟ جمعه 5 آبان‌ماه سال 1391 15:45
    خداوند قادر است کارهایی را که از تو ساخته نیست انجام دهد.... این رهنمون نشان میدهد که چگونه کارهای غیرممکن را انجام دهیم .... مشکلتان را بررسی کنید.... درباره آن دعا کنید..... هرکاری که از دستتان برمی آید انجام دهید... آسوده خاطر باشید.... مضطرب نشوید... هرگز فکر نکنید نمیتوانم این کار را انجام دهم .... بلکه بگویید:...
  • پابلو نرودا ، نویسنده ی شیلیایی جمعه 5 آبان‌ماه سال 1391 14:07
    مرگ تدریجی ما آغاز خواهد شد اگر سفر نکنیم اگر مطالعه نکنیم اگر به صدای زندگی گوش فراندهیم اگر به خودمان بها ندهیم مرگ تدریجی ما آغاز خواهد شد هنگامی که عزت نفس خود را بکشیم هنگامی که دست یاری دیگران را رد بکنیم مرگ تدریجی ما آغاز خواهد شد اگر بنده ی عادت های خویش شویم و هر روز یک مسیر را بپیماییم اگر دچار روزمرگی شویم...
  • شریعتی عزیز ... جمعه 5 آبان‌ماه سال 1391 14:00
    مردم اغلب بی انصاف, بی منطق و خود محورند,ولی آنان را ببخش . اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان متهم می کنند,ولی مهربان باش اگر موفق باشی دوستان دروغین ودشمنان حقیقی خواهی یافت,ولی موفق باش . اگر شریف ودرستکار باشی فریبت می دهند,ولی شریف و درستکار باش . آنچه را در طول سالیان سال بنا نهاده ای شاید یک شبه...
  • روز عرفه ... پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1391 18:28
    سلام ای معبود بی همتا ... اخ چقدر امروز حرم حال داد ... ای خدا چقدر اولش حسم قوی و خوب بود ... نمیدونم بعدش که ساکت شدم واسه ارامشی بود که بهم دادی ؟؟!! خدایا اسمون حرم امام رضا خیلی امروز انرژی داد ... روز عرفه امسال ارامش داشت ... قلبم ... خدایا فقط ازت میخوام قلبمو اروم کنی ... خدای عزیزم شکرت ... اشک هایی که...
  • روز خووب ... چهارشنبه 3 آبان‌ماه سال 1391 20:27
    امروز کنفرانس داشتم ... وای چقدر خسته شدم ... چقدر خوشحالم که اینقدر خووب بود ... امروز با همه بی خوابی هاش تموم شد ... کلی راحت شدم خدارو شکر !! امروز با این نمره ای که دست بچه ها بود و بعضی ها اونطوری برخورد کردن واقعا داشتم فکر میکردم... خدایا چقدر بعضی از آدما ذاتشون خیلی حسوده ... انگار سرشتشون فقط اینکه هیچکس...
  • دوست دارم اینو ... جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 13:20
    نه تو میمانی و نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی ... به حباب نگران لب یک رود قسم , و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت ... غصه هم میگذرد !! آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند لحظه ها عریانند , به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز ... بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که...
  • به توکل نام عظمت ... چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1391 19:27
    سلام اولین روز وبلاگ نویسی جوونم !! خیلی خوشحالم ... دلم میخواد اینجا فقط این کودک باشه و خدا جووونش ... میخوام دوباره متولد شم ... خدای عزیزم ... بهم کمک کن تا اونی بشم که واقعا اشرف مخلوقاته ... آمین !