دوست دارم اینو ...

نه تو میمانی و نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم ,
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت ...
غصه هم میگذرد !!
آن چنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند ,
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز ...





بیست سال بعد، بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا بابت کارهایی که کرده ای...

بنابراین، روحیه تسلیم پذیری را کنار بگذار، از حاشیه امنیت بیرون بیا، جستجو کن، بگرد، آرزو کن و کشف کن !!


" مارک تواین "


دارم فکر میکنم چه کارهایی رو از ترس از تنبلی نکردم که هنوز تو فکرشونم ...
کارایی که واسه بدست نیاوردن بعضیاشون یا از دست دادن بقیشون هنوز غصه دارم ...
دارم فکر میکنم که چرا نمیگردم ... چرا جستجو نمیکنم ؟ چرا همش تو حاشیه امنیتم ... واقعا این همه احتیاط و قدم های حساب شده و با دقت درسته ؟؟!!
این همه راز تو هستی هست اما من ... ! دلم میخواد بپرم ... جیغ بزنم ...
خدایا ...!
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد